موسسه مجازی طب جامع اسلامی شفای قرآن وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا
| ||
|
مراتب هضوم:
اولين مرحله هضم: در معده و دستگاه گوارش است وقتی غذا وارد معده شد تبدیل به خلط میشود.
دومين مرحله هضم: در کبد است.
سومين مرحله هضم: در رگها و آوندها میباشد.
چهارمين مرحله هضم: در کنار سلولها و در سیتوپلاسم سلولی است. در هر مرحلهای بايد هضم در بهترین شرایط خود انجام پذیرد و الا به همان اندازه که در هر مرحله هضم ناقص شود برای مرحله بعدی مشکلی بوجود میآورد. اما این نواقص به تدریج و کمکم در بدن جمع میشود و ممکن است سالها بگذرد تا بصورت بیماری خود را نشان بدهد. مثلاً در دوران جوانی بسیاری از اشتباهات و رعایت نکردن بهداشت تغذیه بوسیله نیروی جوانی از بین میرود یا سرپوش بر آن نهاده میشود اما در دوران کهنسالی این اشتباهات ممکن است بصورت بیماریهای صعبالعلاج نمایان گردند. امام علی(ع) میفرمایند: «اگر میخواهید پیری خوبی داشته باشید جوانی خوبی داشته باشید.» این سخن تأييد همان مطلب است. باید دانست که از هر هضمی ناچار زوائدي پدید می آید که باید دفع گردد، دفع آن توسط نیروي دافعه میباشد.این اضافات مانند زباله هاي خانگی باید دفع شوند!
راههاي خروج مواد زائد حاصل از هضم هاي چهارگانه
1. مواد زائد هضم اول از رودهها دفع میشوند. 2. مواد زائد هضم دوم به سه طریق دفع میشود: بیشتر آن به سمت کلیه ها رفته از طریق بول دفع میگردد بخش دیگر آن به صفرا تبدیل شده و به کیسه صفرا میریزد و به زهره تبدیل میشود و بخش دیگر بصورت سودا در آمده و به سپرز(طحال) میرود 4-3. مواد زائد هضم سوم و چهارم بعضی به تحلیل میرود که محسوس نیست ، بعضی به وسیله عرق و وسخ دفع میشود و برخی از منفذهاي محسوس و نامحسوس مانند منفذ بینی و گوش(منفذ محسوس) دفع میگردد. منفذ نامحسوس مانند(مسام) آن چه به جانب مسام آید بعضی طبیعی و برخی ناطبیعی است. آن چه طبیعی است موي و ناخن است. آن چه ناطبیعی است مانند: بثرها، گر، خارش، آبله، برص، بهق، آماسها و دملها و ریشها. هنر یک طبیب ایرانی مسلط و ماهر در آن است که بتواند مواد را به سمت هر کدام از اعضاي بدن که لازم است بکشاند و دارو را به شکلی بدهد که مثلاً بیشتر صفرا به زهره برود یا سودا بیشتر به طحال برود و همین طور زوائد را به سمتی که باید بکشاند تا بر فرض ادرار زیاد شود تا ماده بیماري از بین برود. اگر همه مسائل بهداشت و پیشگیری به خوبی انجام شود انسان عمرش از یکصد سال بالاتر میرود. در صد ساله دوم بدن از نیروهای جدیدی که وارد میدان میشوند استفاده میکند تا بتواند به صد سال دوم دست یابد. اما البته انسان در این دنیا خالد نیست. آدمی در عالم خاکی نمیآید بدست ***** عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی بنابراین از مرگ گریزی نیست و به فرمایش امام صادق(ع) هرچه انسان در این دنیا بیشتر بماند هدفی جز عبادت و بندگی خداوند در آن منظور نشده است البته عبودیت مرحله بعدی دارد که آن ربوبیت است. یعنی در حد بسیار نازل خودمان خلیفه الهی شدن است. اگر قرار باشد که پزشکی ما را فرضاً به هزار سال یا بیشتر زندگی در این دنیا برساند اگر عبودیت نباشد به چه درد میخورد؟! اساساً بشر خسته میشود از دنیا و به قول یکی از فیلسوفان غربی اگر مرگی در کار نبود انسان باید آن را اختراع میکرد. اما قرآن با آیه شریفه ..... «رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّار» پاسخ این سؤال را داده است. آخرین مرحلۀ هضم که در جنب سلولهای بدن و در درون سیتوپلاسم سلولی انجام میشود غذای سلولها را تأمین میکند. سلول در این مرحله غذا را دریافت میکند و مواد زائد را بیرون میدهد که بصورتهای مختلف در مسیر اندامهای دفعی قرار میگیرد و باید از بدن دفع گردد.
اگر ما در هضم اول کارمان نقص داشته باشد آثار آن در هضم چهارم ممکن است بروز کند. ناچاریم که دارو را طوری هدایت کنیم تا بتواند در هضم چهارم نواقص را جبران کند. بیمار اگر بیماریش به درازا بکشد اشتهای خود را از دست میدهد. از این نظر ما دچار مشکل میشویم. یعنی مشکلات مرحله چهارم روی مرحله اول که هضم اول بوده است اثر میگذارد و کار پزشک را برای دارو رسانی با مشکل مواجه میکند. همه مراحل هضم با هم پیوستگی دارد، مثلاً کبد را بطور مستقل در نظر بگيرید؛ حالت مزاجی کبد فرضاً در درجه سوم بالا رفته است. روی بُردار نگاه کنید، داغی کبد خطرناک است. حالا ما ناچاریم دارویی بفرستیم که در نقطه مقابل از لحاظ گرمی باشد یعنی بشدت سرد باشد تا بتواند کبد را به حال اول برگرداند. به سبب آسيب پذيری کبد نمیتوانیم یکباره سرما را بر کبد مستولی کنیم، باید آرامآرام داروهای سرد کننده را وارد نمائيم. معمولاً کبد قدرت پذیرش سرمای زياد را ندارد. گرمای شدید اگر بسرعت به سرما تبديل شود آسیب رسان است. برای جبران این گرمی ناچاریم دهها موضوع طبی را رعایت کنیم؛ یکی آن که دارو باید جالی باشد نه جامد، ملین باشد نه خشک، سرمای ملایم ایجاد کند نه سرمای سخت، گندزدا باشد نه مستعد به عفونی شدن، گرمای مرطوب ایجاد کند نه گرمای خشک، مجفف نباشد بلکه ملیّن طبع، رقیق کننده باشد نه غلیظ کننده، به گونهای نباشد که گرمای گلخانهای ايجاد کند، بلغم غلیظ را بگشاید و ترکیب سودای رسوبی را از هم باز کند، دافع باشد بسوی اندمهای دفعی، مغذی باشد از لحاظ آن غذایی که سلول لازم دارد و همراه خود عناصری داشته باشد که میکروب زدا و ویروسکش باشد. همه مسائل را پزشک باید در نظر بگیرد و داروها را در طول شبانه روز روی کاغذ بچیند و هر روز تحرکات و تغییرات بیماری را ثبت کند و بر آن نظارت و مدیریت داشته باشد. مثلاً یکی از مشکلات بیمار مبتلا به سیروز کبدی عطش به آب است در حالیکه هر چقدر به بیمار آب سرد بدهید بدتر میشود. اساساً آب به سلولهای بدن نمیرسد بلکه آب بدن هم وارد محوطه شکم میشود و سلولها را تشنه میگذارد. http://jataportal.ir/index.php/maghalat/126-hazm نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |