موسسه مجازی طب جامع اسلامی شفای قرآن وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا
| ||
|
فوايد گرسنگى و آفات سيرى
علامه ي محدث محسن فيض كاشاني (رحمت الله عليه)
شايد بگويى: علّت اين همه فضيلت براى گرسنگى چيست و از كجاست؟ با آنكه در گرسنگى جز درد معده و تحمّل زحمت چيز ديگرى نيست و اگر چنين باشد سزاوار است در هر چيزى كه موجب آزار آدمى است از قبيل زدن خود و بريدن بدن خود و خوردن چيزهاى بد و نظاير آنها فضيلت بسيار باشد.
بايد بدانى اين گفتار شبيه گفتار كسى است كه دوايى بنوشد و از آن بهره ببرد و گمان كند كه بهرهاش براى تلخى دوا و مطبوع نبودن آن است. پس هر چيزى كه تلخ و نامطبوع است بخورد، در حالى كه اين كار اشتباه است، بلكه بهرهمندى او از دوا به واسطه خاصيّتى است كه در آن است نه تلخى آن و تنها پزشكان از آن خاصيّت آگاهند، همچنين بر علّت نفع گرسنگى فقط دانشمندان خبره آگاه مىشوند، و هركس خود را گرسنگى دهد در حالى كه ستايش شريعت از گرسنگى را تصديق كند از آن بهره مىبرد اگر چه علّت نافع بودن آن را نداند چنانكه دوا براى بيمار سودمند مىافتد اگر چه منفعت و علّت نافع بودن آن را نداند ولى اگر مىخواهى كه از درجه ايمان به درجه علم ارتقا يابى آن را برايت شرح مىدهيم. خداى متعال فرمود: يَرْفَعِ الله الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ. بنابراين مىگوييم: در گرسنگى ده فايده است. فايده اوّل صفاى دل، برافروخته شدن طبع و ذوق، و نافذ شدن بينش، زيرا سيرى موجب كودنى و كوردلى است و بخار دماغ (مغز) را زياد مىكند شبيه حالت مستى تا به سرچشمه هاى انديشه را دست يابد، در نتيجه دل به سبب آن در كار وارد شدن در انديشه ها كاهلى مىكند و انسان را از سرعت درك (مطالب) محروم مىسازد حتى كودك چون بسيار بخورد حافظهاش ضعيف و ذهنش تباه و دركش كند شود. ابو سليمان گويد: بر تو باد گرسنگى كشيدن، چرا كه نفس را خوار مىسازد و دل را نازك مىكند و موجب علم آسمانى مىشود. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: دلهايتان را به كم خنديدن و كم خوردن زنده كنيد، و با گرسنگى آنها را پاك سازيد تا صاف شود و ترقّى كند. برخى گويند: گرسنگى مانند رعد و قناعت چون ابر و حكمت بسان باران است. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «هركس شكمش را گرسنگى دهد، انديشهاش زياد و دلش هوشمند شود.» ابن عبّاس گويد: «پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: كسى كه سير شود و بخوابد قلبش سخت شود آنگاه فرمود: براستى كه براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدن گرسنگى است.» شبلى گويد: هيچ روزى براى خدا گرسنگى نكشيدم جز اين كه درى از حكمت و عبرت در دلم گشوده شد كه هرگز نديده بودم، و پوشيده نيست كه هدف نهايى از عبادتها فكرى است كه انسان را به شناخت و ديدن حقايق واقعى برساند، و سيرى مانع از آن است و گرسنگى در آن را مىگشايد، و معرفت درى از درهاى بهشت است بنابراين سزاوار است كه همواره با گرسنه بودن در بهشت را بكوبد، از اينرو لقمان به پسرش گفت: پسركم هرگاه معده پر شود انديشه بخوابد و حكمت لال شود و اندامها از عبادت فرومانند. ابو زيد گويد: گرسنگى ابرى است كه هرگاه بنده گرسنه شود از دل حكمت ببارد. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «روشنى بخش حكمت گرسنگى است و دورى از خدا در سيرى است، و نزديك شدن به خدا دوستى مسكينان و نزديكى به آنهاست سير نشويد كه نور معرفت از دلهايتان برود و هركه شب بيدار بماند و با معده سبك از طعام نماز بگزارد حور العين بيدار بمانند تا صبح شود.»
فايده دوم، نازكى و صفاى دل است
كه با آن براى درك لذّت مناجات و متأثّر شدن از ياد خدا مهيّا مىشود چه بسا ذكرى كه با حضور قلب بر زبان جارى شود ولى قلب از آن لذّت نبرد و متأثر نگردد تا آنجا كه گويى ميان زبان و دل مانعى است كه همان قساوت قلب است، و گاه در بعضى از حالات دل نازك مىشود و سخت از ياد خدا متأثّر مىشود و از مناجات لذّت مىبرد كه تهى بودن معده آشكارترين عامل آن است ابو سليمان گويد: آنگاه كه شكم من به پشتم بچسبد عبادت در كام جانم شيرين مىآيد. جنيد گويد: بعضى ميان خود و خدا توبره اى از غذا قرار مىدهند و مىخواهند شيرينى مناجات را دريابند. ابو سليمان گويد: دل هرگاه گرسنه و تشنه شود زلال و نازك مىشود، و چون از آب و غذا سير شود كور و خشن گردد، در اين صورت متأثّر شدن دل به لذّت مناجات امرى است سواى آسان شدن انديشه و به دست آوردن معرفت پس اين فايده دوّم بود.
فايده سوّم، قبول شكست و خوارى
و برطرف شدن سرمستى و شادمانى و غرورى است كه سر منشأ آن طغيان و غفلت از خداست، و نفس با هيچ چيزى شكسته و خوار نمىشود آن گونه كه با گرسنگى خوار مىشود و در حال گرسنگى در برابر پروردگارش آرام و خاشع و از ناتوانى و خوارى خود آگاه مىشود، زيرا توانش ضعيف و راه چارهاش با چند لقمهاى كه از دست داده بسته شده و به شربت آبى كه به او نرسيده دنيا بر او تيره و تار شده است، و تا انسان خوار و ناتوانى خود را مشاهده نكند عزّت و قدرت مولاى خود (خدا) را نمىبيند، و سعادت انسان تنها در اين است كه همواره با چشم خوارى و ناتوانى به خود و به مولاى خود به ديده قدرت و غلبه و عزّت بنگرد، پس بايد همواره گرسنه و خوار و محتاج مولاى خود باشد و مزه درماندگى را بچشد، از اين روست كه چون دنيا و گنجينههاى آن بر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عرضه شد فرمود: «نمىخواهم بلكه يك روز گرسنگى مىكشم و روزى سير مىشوم پس هرگاه گرسنه شوم صبر مىكنم و زارى مىكنم و چون سير شوم شكر مىكنم.» يا چنانكه فرمود: شكمبارگى و همخوابگى درى از درهاى دوزخ و ريشه آن سيرى است، و خوارى و شكستگى درى از درهاى بهشت و ريشه آن گرسنگى است. هر كس درى از درهاى دوزخ را ببندد بطور حتم درى از درهاى بهشت برايش گشوده شود، زيرا آن دو مانند مشرق و مغرب در مقابل هم هستند پس نزديك شدن به يكى از آنها موجب دور شدن از ديگرى است.
فايده چهارم، اين است كه بلا و عذاب خدا و نيز اهل بلا را از ياد نبرد،
زيرا انسان سير گرسنگان و گرسنگى را فراموش مىكند، و بنده باهوش بلايى را مشاهده نكند جز اين كه از بلاى آخرت ياد مىآورد. پس از تشنگى خود تشنگى مردم را در صحراى رستاخيز به ياد مىآورد و از گرسنگى خود گرسنگى دوزخيان را كه آنان هرگاه گرسنه شوند از درخت زقّوم و درخت خارترخورانيده مىشوند و از چرك جراحتها و زرد آب زخمها نوشانده مىشوند و سزاوار نيست عذاب آخرت و دردهاى آن از نظر بنده پنهان بماند، زيرا احساس ترس را برمىانگيزد و هركس به بيمارى و خوارى و بلا و كمى مال گرفتار نشود عذاب آخرت را از ياد ببرد و آن عذاب در نفسش مجسّم نشود و بر قلب وى غلبه نكند از اينرو سزاوار است كه بنده در زحمت يا مشاهده بلا باشد و سزاوارترين بلايى كه او را به زحمت مىاندازد بلاى گرسنگى است زيرا در آن به غير از ياد كردن عذاب آخرت پنج فايده مهّم هست، و يكى از عللى كه موجب شد بلا به انبيا و اوليا و نيكان به ترتيب درجات نيكى آنها اختصاص يابد همين است، از اين روست كه چون به يوسف (عليه السلام) گفته شد، چرا گرسنه مىمانى با آن كه گنجهاى زمين در اختيار توست؟ فرمود: مىترسم سير شوم و گرسنه را از ياد ببرم. بنابراين ياد آوردن گرسنگان و محتاجان يكى از فايدههاى گرسنگى است زيرا اين يادآورى انسان را به ترحّم و غذا دادن و مهربانى به خلق خدا فرا مىخواند و انسان سير از درد گرسنه بىخبر است.
فايده پنجم، اين فايده از بزرگترين فايدههاست و آن شكستن ميل به تمام معصيتها و مسلّط شدن بر نفس امّاره است،
زيرا سرچشمه تمام گناهان شهوتها و نيروهاست و ناگزير اساس نيروها و شهوتها غذاهاست، پس كاستن از غذاها هر نيرو و شهوتى را ضعيف مىكند، و تمام سعادتها در اين است كه انسان بر نفس خود مسلّط باشد و تمام بدبختيها در اين است كه نفس بر او مسلّط شود، و چنانكه بر چهار پاى چموش جز با گرسنگى دادن و لاغر كردن آن مسلّط نمىشوى و چون سير شود نيرو بگيرد و سركش شود و چموشى كند، نفس نيز چنين است. به يكى از انسانها گفته شد: تو را چه شده است كه با پير شدن به بدنت نمىرسى و بدنت شكسته شده است؟ گفت: براى اين كه زود دچار غرور و كبر مىشود، و علنى فساد مىكند، مىترسم نسبت به من چموش شود و مرا به هلاكت افكند، اگر آن را به سختيها وادار كنم محبوبتر است نزد من كه مرابه كارهاى زشت وادار سازد. ذوالنون گويد: هرگز سير نشدم مگر اين كه معصيت خدا يا قصد آن را كردم. عايشه گويد: همانا نخستين بدعتى كه پس از پيامبر خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) پديد آمد سيرى بود، براستى مردم چون شكمهايشان سير شود نفوس آنها با سركشى آنها را به طرف دنيا برد، در گرسنگى يك فايده نيست، بلكه مخزن فايدههاست از اينرو گويند: گرسنگى گنجينهاى از گنجينههاى خداى متعال است. كمترين چيزى كه با گرسنگى دفع مىشود شهوت همخوابگى و شهوت سخنگويى است زيرا شخص گرسنه گرفتار شهوت حرف زدن زياد نمىشود در نتيجه از آفتهاى زبان مانند غيبت، دشنام، سخنچينى، دروغ و ديگر گناهان رها مىشود، پس گرسنگى او را از تمام اين گناهان باز مىدارد و هرگاه سير شود نياز به شوخى دارد پس ناگزير غيبت مردم را مىكند «و مردم را به رو در آتش نيفكند جز سخنان بىفايدهاى كه زدهاند». امّا شهوت همخوابگى و فساد آن پوشيده نيست و گرسنگى شرّ آن را كم مىكند. پس هرگاه انسان سير شود نمىتواند بر شهوتش مسلّط شود و اگر تقوا مانع او شود نگاهش را نتواند حفظ كند چشم نيز زنا مىكند چنانكه شهوت همخوابگى ممكن است به زنا انجامد و اگر با پوشش تقوا بر چشمش مسلط باشد نمىتواند بر فكرش تسلّط داشته باشد. پس افكار بد و حديث نفس كه عامل شهوتند به دل او خطور مىكند و مناجات او را پريشان مىسازد و بسا كه اين پريشانى در بين نماز بر او عارض شود.ما آفت فرج و زبان را به عنوان مثال آورديم وگرنه عامل تمام گناهان اعضاى هفتگانه نيرومند شدن به وسيله سيرى است، حكيمى گفت: هر مريدى كه خود را با سياست به صبر وادارد پس يك سال به نان خالى اكتفا كند و از نان خالى هم كاملا سير نشود، خدا خرج زن داشتن را از او بردارد (نيازى به زن نخواهد داشت).
فايده ششم، دور ساختن خواب و ادامه شب زندهدارى است
زيرا كسى كه سير شود زياد آب بنوشد و هركه بسيار آب بنوشد بسيار بخوابد، از اين رو يكى از پيران در سر سفره به يارانش مىگفت: گروه مريدان بسيار نخوريد كه زياد آب بنوشيد و خوابتان زياد شود و در نتيجه بسيار زيان ببينيد، هفتاد صديق به اجماع معتقد بودند كه پرخوابى از بسيار نوشيدن است و بسيار خوابيدن موجب تباه شدن عمر، و از دست دادن نماز شب، و كودنى طبع، و سنگدلى است، و عمر گرانبهاترين گوهرهاست و سرمايه بنده است كه با آن تجارت مىكند، و خواب نوعى مرگ است و زيادى آن عمر را كوتاه مىكند، و فضيلت نماز شب نيز پوشيده نيست و با خوابيدن از بين مىرود، و هرگاه خواب بر انسان غالب شود شيرينى عبادت را در نمىيابد، و شخص عزب اگر در حال سيرى بخوابد محتلم شود و احتلام نيز او را از نماز شب بازمىدارد و ناگزير است كه يا با آب سرد غسل كند و اذيّت شود يا به حمام برود و بسا كه در شب نتواند حمّام برود، و نماز شب او فوت شود و به خرج حمّام محتاج مىشود و بسا كه در حمّام چشمش به عورتى بيفتد و در آن نيز خطرهايى است كه در كتاب طهارت نقل كرديم، و تمام اين امور نتيجه سيرى است، ابو سليمان گفته است: محتلم شدن نوعى عقوبت است، و دليل آن گفتار اين است كه احتلام مانع عبادات زيادى مىشود، زيرا غسل در هر حالى دشوار است، بنابراين خواب سرچشمه بلاهاست و سيرى خواب مىآورد و گرسنگى آن را قطع مىكند.
فايده هفتم، گرسنگى آن است كه مواظبت بر عبادت را آسان مىسازد
زيرا خوردن مانع از عبادتهاى بسيار مىشود. انسان بايد زمانى را براى غذا خوردن و چه بسا زمانى را براى خريد و پخت غذا صرف كند، آنگاه بايد زمانى را براى شستن دست و خلال كردن در نظر بگيرد و بسيار بايد دنبال آب برود، چون بسيار آب مىنوشد پس اگر اين اوقاتى را كه براى خوردن مصرف مىكند در ذكر و مناجات و ديگر عبادتها صرف كند بسيار بهره ببرد. سرى گويد: على جرجانى را ديدم كه سويقى را مىمكيد، به او گفتم: چه چيز تو را به اين كارواداشت؟ گفت: من محاسبه كردم كه در فاصله ميان جويدن و مكيدن هفتاد بار مىتوان ذكر گفت: از اينرو چهل سال است كه نان را نجويدهام پس او را ببين كه چقدر به وقت خود توجّه داشت و عمرش را به جويدن ضايع نكرد، و هر نفسى از عمر گوهر ارزندهاى است كه نتوان قيمتى برايش در نظر گرفت پس سزاوار است از آن گنجينه كاملى فراهم شود كه در آخرت بماند و تمام نشود، يعنى عمر در ياد خدا و بندگى او سپرى شود. ديگر از كارهايى كه با پرخورى دشوار مىشود مداومت بر طهارت و در مسجد ماندن است چون در اين صورت نياز دارد براى آشاميدن آب و دفع آن (از مسجد) خارج شود و آن ضرر دارد.
از جمله فايدههاى گرسنگى روزه گرفتن است، زيرا روزه گرفتن براى كسى ممكن است كه به گرسنگى عادت كرده باشد بنابراين در روزه و ادامه اعتكاف (در مسجد) و ادامه طهارت و پرداختن به عبادت به جاى سرگرم شدن به خوردن و لوازم آن سودهاى بسيارى است و تنها بىخبرانى كه ارزش دين را نشناختهاند، آن را كوچك شمرده و به زندگى دنيا خشنود و به آن مطمئن شدهاند: يَعْلَمُونَ ظاهِراً من الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ. ابو سليمان دارانى به شش آفت از آفتهاى سيرى اشاره كرده و گفته است: هركه سير شود شش آفت به او رسد: از دست دادن شيرينى عبادت، دشوار شدن حفظ دانش، محروميّت از مهربانى به مردم زيرا كسى كه سير باشد گمان مىكند كه تمام مردم سيرند، و سنگين شدن در عبادت، افزونى شهوت، و ديگر اين كه مؤمنان گرسنه پيرامونمسجدها مىگردند و سيران پيرامون مزبلهها.
فايده هشتم، كمخورى حفظ سلامتى بدن و دفع بيماريهاست، زيرا علّت بيمارى پرخورى و به وجود آمدن زيادى اخلاط در معده و رگهاست. بيمارى مانع از عبارت مىشود و دل را پريشان مىكند و آدمى را از انديشيدن و ياد خدا باز مىدارد و زندگى را تيره مىسازد و انسان به خون گرفتن و حجامت و دارو و پزشك احتياج پيدا مىكند. تمام اين امور هزينه دارد و كسب اين هزينه ها مستلزم زحمت و گاه ارتكاب گناه و وارد شدن در شبهه ها خواهد بود، پس در گرسنگى اثرى است كه تمام اين امور را دفع مىكند.
حكايت شده كه هارون الرشيد چهار پزشك هندى، رومى، عراقى، سوادى را گرد آورد و گفت: هر يك از شما بايد دارويى را كه عوارضى در پى ندارد توصيف كند، هندى گفت: آن دارو كه به عقيده من عارضهاى به دنبال ندارد هليله سياه است، رومى گفت: تخم شاهى است. عراقى گفت: آب داغ است، سوادى كه داناترين آنها بود گفت: هليله معده را مىكند (مسهل است) و اين بيمارى است و تخم شاهى معده را لزج مىكند و اين بيمارى است و آب داغ معده را سست مىكند و اين نيز بيمارى است. گفتند: پس چه دارويى نزد توست؟ گفت: دارويى كه به عقيده من دردى به همراه ندارد اين است كه تا ميل به غذا نباشد غذا نخورد، و در حالى كه هنوز به غذا اشتها دارد از آن دست بكشد. همه گفتند: راست مىگويى.
براى يكى از پزشكان اهل كتاب گفتار پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نقل شد كه فرمود: «يك سوّم (معده) براى غذا و يك سوّم نوشيدنى و يك سوّم براى نفس كشيدن است»، او به شگفت آمد و گفت: درباره كم خورى سخنى محكمتر از اين سخن نشنيدهام و اين سخنى استوار است. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «شكمبارگى ريشه بيمارى و پرهيز عين دواست و به هر بدنى آنچه عادت كرده است برسانيد.» گمانم تعجّب پزشك ياد شده را برانگيخته است از اين حديث نه حديث بالا. ابن سالم گويد: هر كه با آداب نان گندم خالص بخورد بيمار نشود جز بيمارى مرگ. به او گفته شد: منظور از آداب چيست؟ گفت: پس از گرسنه شدن نان گندم بخورد و پيش از سير شدن دست بكشد.
يكى از پزشكان دانشمند در نكوهش پرخورى گفت: همانا سودمندترين چيزى كه وارد معده انسان مىشود انار است، و زيانبارترين چيزى كه وارد معده مىشود غذاى شور است و اگر غذاى شور كمتر بخورد برايش بهتر از بسيار خوردن انار است. و در حديث مشهور است: «روزه بگيريد تا سالم شويد» بنابراين روزه گرفتن و گرسنگى و كم خورى بدن را از بيماريها و دل را از طغيان و سرمستى و ديگر امراض در امان مىدارد. فايده نهم، سبك شدن هزينه است زيرا كسى كه به كم خورى عادت كند مال اندك او را بس است، و آن كه به سيرى عادت كند شكمش طلبكار شود و هر روز دست بر شكم خود بگذارد و بگويد: امروز چه مىخورى؟ پس مجبور خواهد شد كه به كارهايى وارد شود و از راه حرام مال به دست بياورد و به گناه افتد يا از حلال به دست آورد و دچار زحمت شود و خوار گردد، و بسا كه چشم طمع به خلق بدوزد و آن كمال خوارى است، در حالى كه مؤمن كم خرج است.
يكى از حكيمان گويد: من حوائج خود را با صرفنظر كردن از آنها بر مىآورم اين كار برايم راحتتر است. ديگرى گويد: هر گاه بخواهم از ديگرى براى شهوت يا فزون طلبى وام بگيرم از خودم وام مىگيرم به اين طريق كه شهوت يا فزون طلبى را ترك مىكنم و آن برايم بهترين وام است.
ابراهيم ادهم درباره قيمت برخى خوردنيها از يارانش مىپرسيد به وى پاسخ مىداند گران است. وى مىگفت: با نخريدن آن را ارزان كنيد.
سهل گويد: پرخور در سه خصلت نكوهيده است: اگر اهل عبادت است كسل مىشود، اگر اهل كسب است از آفتها در امان نيست، و اگر از كسانى است كه چيزى به او مىرسد مىگويد: خدا با من منصفانه عمل نكرده است. خلاصه سخن آن كه عامل هلاكت مردم حرصورزى آنها به دنياست، و علّت حرص ورزى آنها شكمبارگى و شهوت همخوابگى است، و علّت شهوترانى شكمپرستى است و كمخورى تمام اين درها را كه درهاى آتش است مىبندد، و با بسته شدن آنها درهاى بهشت گشوده مىشود. چنان كه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: «با گرسنگى همواره در بهشت را بكوبيد.» پس كسى كه به گرده نانى در هر روزى قناعت كند، در ديگر خواستههايش قانع باشد، و آزاد گردد و از مردم بىنياز و از زحمت آسوده شود و براى عبادت خدا و تجارت آخرت فراغت مىيابد و از مردانى خواهد شد كه هيچ تجارتى و خريد و فروشى آنها را از ياد خدا باز نمىدارد، علّت اين كه كسب آنها را از ياد خدا باز نمىدارد آن است كه با قناعت بىنياز شدهاند امّا انسان محتاج را ناگزير از ياد خدا باز مى دارد فايده دهم، اين است كه با گرسنگى مىتواند غذاهاى زيادى را به يتيمان و مسكينان صدقه دهد
و روز قيامت در سايه صدقه خود قرار گيرد، چنان كه در حديث آمده است. پس آنچه را مىخورد گنج پنهان اوست و آنچه را صدقه مىدهد گنجينهاش لطف خداست بنابراين بنده را از مال خود بهرهاى نيست جز آنچه صدقه كه برايش بماند، يا بخورد و فانى شود يا بپوشد و كهنه شود پس صدقه دادن به غذاهاى اضافى بهتر از سيرى و پوده كردن است. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به مردى شكم گنده نگاه كرد، با انگشت به شكم او اشاره كرد و فرمود: «اگر اين غذاهايى كه در اين جا ريختهاى در جاى ديگر بود (انفاق مىكردى) برايت بهتر بود.» يعنى اگر آن را براى آخرتت جلوتر مىفرستادى و به ديگران مىبخشيدى بهتر بود. از حسن روايت شده كه گفت: به خدا ما مردانى را درك كرديم كه يكى از آنها در هنگام شام به قدر كافى غذا داشت و اگر مىخواست مىتوانست تمامش را بخورد ولى مىگفت: به خدا اين غذا را به شكم خود اختصاص نمىدهم مگر اين كه قسمتى از آن را در راه خدا ببخشم. اين ده فايده از فوايد گرسنگى بود كه هر فايده اى خود فوايد بىشمارى دارد و تعداد آن فوايد پايان پذير نيست. بنابراين گرسنگى گنجينه بزرگى براى فايدههاى آخرت است از اين رو يكى از پيشينيان گويد: گرسنگى كليد آخرت و باب زهد است و سيرى كليد دنيا و باب رغبت است تمام اين مطالب در اخبارى كه روايت كرديم بصراحت آمده است، و با آگاهى بر جزئيّات اين فوايد معناى اين روايات با بينش و آگاهى درك مىشود و هر گاه جزئيّات اين فوايد را ندانستى و در عين حال فضيلت گرسنگى را تصديق كردى در ايمان خود رتبه مقلّدان را خواهى داشت.. http://www.jataportal.ir نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |